کارسون مک کالرز، نویسندۀ زن آمریکایی که بسیاری او را مهمترین نویسندۀ زن نیمۀ دوم قرن بیستم در آمریکا میدانستند، در آخرین رمانش ساعتبیعقربه (1961) با شیوهای متفاوت به مسئله نژادپرستی میپرازد، وقایع این رمان در شهری کوچک در یکی از ایالتهای جنوبی رخ میدهد و در آن چند خرده داستان هر کدام با یک شخصیت متفاوت به هم میپیوندد و در لحظه آخر سیر وقایع به گونهای پیش میرود که شخصیتها باید برای جان نوجوانی سیاه پوست دست به انتخابی اخلاقی بزنند.
«از بلندای آسمان که نگاه کنید آدم ها کوچک دیده می شوند
و حرکاتشان به عروسک های کوکی می ماند.
انگار در میان خیل بدبختی ها همچون ماشینی بی اختیار اینجا و آنجا می روند.
چشم هایتان را نمی بینند و سرانجم تحمل این همه غیر ممکن می شود.»
از متن داستان